12/6/98

شب تا خود صبح گریه کردی و ناله،نمیدونستیم چته،بمیرم برات الهی،تا صبح تو بغلم بودی و میچرخوندمت تو خونه تا آروم میشدی،گفتم شاید دل درد داری بهت قطره دادیم اما کمی بهتر شدی،دیگه نزدیکای صبح خوابت برد،صبح وقتی لباست رو عوض میکردم دیدم بدنت و مخصوصا پاهات شدن پر از دونه های ریز و قرمز،گفتم شاید دیشب پشه خورده باشه،یه عزیز خاتون زنگ زدم گفت شاید ابله مرغون باشه ببر دکتر،عصر با بابا رفتیم دکتر،گفت پشه نخورده شاید کک باشه یا ساس،ما هم شک کردیم به مهمونای قبلی یعنی قلی گاودار،گفتیم شاید با خودش کک اورده باشه،خلاصه تو نت خوندم و دیدم جای نیش کک با دونه های تو فرق داره،و مال تو بیشتر شبیه کهیر بود شربت حساسیت دکتر نوشت بهت دادیم و هر روز میشستمت و بدنت رو روزی سه بار چری کردم شکر خدا کم کم رفتن دونه ها.

خدایا شکرت

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها